معنی فارسی interoceptive
B2درون‌پنداشت، مربوط به احساسات داخلی بدن و آگاهی از آن‌ها.
Relating to the perceptions of internal bodily signals.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining to interoception or an interoceptor.
example
معنی(example):
آگاهی درون‌پنداشتی به ما کمک می‌کند بدن خود را درک کنیم.
مثال:
Interoceptive awareness helps us understand our body.
معنی(example):
سیگنال‌های درون‌پنداشتی به ما می‌گویند که چه زمانی گرسنه یا خسته هستیم.
مثال:
Interoceptive signals tell us when we are hungry or tired.
معنی فارسی کلمه interoceptive
:
درون‌پنداشت، مربوط به احساسات داخلی بدن و آگاهی از آن‌ها.
