معنی فارسی interoptic
B1بینچشمی، فضایی که بین عصبهای بینایی واقع است و مرتبط با بینایی است.
Relating to the space between the optic nerves, involved in visual processing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فضای بینچشمی در بین عصبهای بینایی قرار دارد.
مثال:
The interoptic space is between the optic nerves.
معنی(example):
پزشکان در طول عمل جراحی مغز، منطقه بینچشمی را مطالعه کردند.
مثال:
Doctors studied the interoptic region during the brain surgery.
معنی فارسی کلمه interoptic
:بینچشمی، فضایی که بین عصبهای بینایی واقع است و مرتبط با بینایی است.