معنی فارسی interorbital
B1بینچشمی، ناحیهای که فاصله بین دو چشم را توصیف میکند و در آناتومی صورت کاربرد دارد.
Referring to the space between the orbits of the eyes; pertinent in anatomical studies.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در انسانها، فاصله بین چشمی میتواند نشاندهنده ویژگیهای ژنتیکی خاصی باشد.
مثال:
In humans, the interorbital distance can indicate certain genetic traits.
معنی(example):
منطقه بینچشمی در بازسازی صورت اهمیت دارد.
مثال:
The interorbital area is important in facial reconstruction.
معنی فارسی کلمه interorbital
:بینچشمی، ناحیهای که فاصله بین دو چشم را توصیف میکند و در آناتومی صورت کاربرد دارد.