معنی فارسی interpause
B1وقفهای که به طور موقت در یک فرآیند یا فعالیت برای تفکر یا استراحت انجام میشود.
A temporary break or pause in an ongoing process to reflect or regain focus.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک وقفه بین نکات گرفت تا افکارش را سامان دهد.
مثال:
He took an interpause to gather his thoughts before continuing.
معنی(example):
یک وقفه بین میتواند کمک کند تا تمرکز در طول کارهای طولانی بهبود یابد.
مثال:
An interpause can help improve focus during long tasks.
معنی فارسی کلمه interpause
:
وقفهای که به طور موقت در یک فرآیند یا فعالیت برای تفکر یا استراحت انجام میشود.