معنی فارسی interpolar
B1درونیاب به متدی اطلاق میشود که برای یافتن مقادیر میان نقاط داده شناختهشده به کار میرود.
Referring to a method or technique utilized for interpolation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روش درونیابی به ما راهی برای پیدا کردن مقادیر گمشده میدهد.
مثال:
The interpolar method gives us a way to find missing values.
معنی(example):
استفاده از یک تکنیک درونیابی در آمار میتواند دقت تحلیل داده را بهبود بخشد.
مثال:
Using an interpolar technique in statistics can improve data analysis accuracy.
معنی فارسی کلمه interpolar
:
درونیاب به متدی اطلاق میشود که برای یافتن مقادیر میان نقاط داده شناختهشده به کار میرود.