معنی فارسی interpolater
B1درونیاب به شخص یا ابزاری گفته میشود که برای درونیابی دادهها طراحی شده است.
A tool or technique that performs interpolation, facilitating the estimation of values.
- NOUN
example
معنی(example):
درونیاب برای ایجاد ترسیمهای منحنی صاف ضروری است.
مثال:
The interpolater is essential in creating smooth curve plots.
معنی(example):
یک درونیاب کارآمد میتواند دقت تجسم دادهها را به طور چشمگیری بهبود بخشد.
مثال:
An efficient interpolater can dramatically improve the precision of data visualizations.
معنی فارسی کلمه interpolater
:درونیاب به شخص یا ابزاری گفته میشود که برای درونیابی دادهها طراحی شده است.