معنی فارسی interposable

B1

قابل قرارگیری، به اجزایی گفته می‌شود که می‌توانند بین دیگر اجزا قرار گیرند.

That can be placed between other components or elements.

example
معنی(example):

این بلوک‌ها برای پیکربندی‌های انعطاف‌پذیر قابل قرارگیری هستند.

مثال:

These blocks are interposable for flexible configurations.

معنی(example):

طبیعت قابل قرارگیری اجزاء، آسودگی در مونتاژ را فراهم می‌کند.

مثال:

The interposable nature of the components allows for easy assembly.

معنی فارسی کلمه interposable

:

قابل قرارگیری، به اجزایی گفته می‌شود که می‌توانند بین دیگر اجزا قرار گیرند.