معنی فارسی interprotoplasmic
B1ارتباطاتی که بین قشرهای پروتوپلاسم موجودات زنده وجود دارد.
Referring to connections or interactions between the protoplasm of cells.
- OTHER
example
معنی(example):
اتصالات بین پروتوپلاسمی در زیستشناسی سلولی ضروری هستند.
مثال:
Interprotoplasmic connections are essential in cell biology.
معنی(example):
مطالعهی جریانهای بین پروتوپلاسمی به درک عملکردهای سلولی کمک میکند.
مثال:
The study of interprotoplasmic flows helps understand cellular functions.
معنی فارسی کلمه interprotoplasmic
:ارتباطاتی که بین قشرهای پروتوپلاسم موجودات زنده وجود دارد.