معنی فارسی interprovincials
B1نوجوانان یا بزرگسالانی که در رقابتهای ورزشی بین استانها شرکت میکنند.
Athletes or competitions involving multiple provinces.
- NOUN
example
معنی(example):
مسابقات بیناستانی اغلب شامل رقابتهایی بین استانها هستند.
مثال:
Interprovincials often feature competitions among provinces.
معنی(example):
مسابقات بیناستانی ورزشکاران از مناطق مختلف را گرد هم میآورد.
مثال:
The interprovincials bring together athletes from various regions.
معنی فارسی کلمه interprovincials
:
نوجوانان یا بزرگسالانی که در رقابتهای ورزشی بین استانها شرکت میکنند.