معنی فارسی interracialism

B2

بین نژادها، برخی از انسان‌ها و گروه‌ها در میان ‌نژادهای مختلف تلاش می‌کنند تا تفاهم و احترام را تقویت کنند.

The belief in the equality and interaction of different races.

example
معنی(example):

بین‌نژادیسم، همزیستی بین نژادهای مختلف را ترویج می‌کند.

مثال:

Interracialism promotes harmony between different races.

معنی(example):

جنبش برای بین‌نژادیسم در دهه 1960 رونق پیدا کرد.

مثال:

The movement for interracialism gained momentum in the 1960s.

معنی فارسی کلمه interracialism

:

بین نژادها، برخی از انسان‌ها و گروه‌ها در میان ‌نژادهای مختلف تلاش می‌کنند تا تفاهم و احترام را تقویت کنند.