معنی فارسی interscription
B1فرآیند یادداشتبرداری در حاشیههای متون.
The process of writing notes in the margins of texts.
- NOUN
example
معنی(example):
یادداشتنویسی به عمل نوشتن در حاشیهها اشاره دارد.
مثال:
Interscription refers to the act of writing in the margins.
معنی(example):
بسیاری از دانشآموزان از یادداشتنویسی برای حاشیهنویسی کتابهای خود استفاده میکنند.
مثال:
Many students use interscription to annotate their books.
معنی فارسی کلمه interscription
:
فرآیند یادداشتبرداری در حاشیههای متون.