معنی فارسی interseminal

C1

بین‌نهادی، به معنی موضوعی یا تحلیلی که در تضاد یا تعامل با دیگر پیش‌نهادها یا ایده‌ها باشد.

Pertaining to the intersections of seminal concepts or ideas that influence further research or findings.

example
معنی(example):

دانشمند یافته‌های بین‌نهادی درباره ژن را ارائه کرد.

مثال:

The scientist presented interseminal findings regarding the gene.

معنی(example):

تحقیقات بین‌نهادی او مسیرهای جدیدی در زیست‌شناسی گشوده است.

مثال:

Her interseminal research has opened new avenues in biology.

معنی فارسی کلمه interseminal

: معنی interseminal به فارسی

بین‌نهادی، به معنی موضوعی یا تحلیلی که در تضاد یا تعامل با دیگر پیش‌نهادها یا ایده‌ها باشد.