معنی فارسی interseminate
B2تبادلات بیندادهای، عمل جابجایی یا به اشتراکگذاری ایدهها یا اطلاعات بین دو یا چند حوزه مختلف.
To disseminate or share knowledge across various domains or fields.
- VERB
example
معنی(example):
پژوهشگران هدف دارند تا دانش را در زمینههای مختلف تبادل کنند.
مثال:
The researchers aim to interseminate knowledge across different fields.
معنی(example):
مهم است که ایدهها را برای همکاری بیشتر گسترش دهیم.
مثال:
It's important to interseminate ideas for greater collaboration.
معنی فارسی کلمه interseminate
:
تبادلات بیندادهای، عمل جابجایی یا به اشتراکگذاری ایدهها یا اطلاعات بین دو یا چند حوزه مختلف.