معنی فارسی interseminated

B2

انتشار مشترک اطلاعات یا داده‌های جمع‌آوری‌شده از منابع مختلف.

Having been disseminated or shared across different areas or domains.

example
معنی(example):

داده‌های بین‌داده‌ای دیدگاه وسیع‌تری در مورد مطالعه ارائه می‌دهد.

مثال:

The interseminated data provides a broader perspective on the study.

معنی(example):

پس از اتمام تحقیق، یافته‌ها به عموم منتشر شد.

مثال:

After the research concluded, the findings were interseminated to the public.

معنی فارسی کلمه interseminated

: معنی interseminated به فارسی

انتشار مشترک اطلاعات یا داده‌های جمع‌آوری‌شده از منابع مختلف.