معنی فارسی intershifting
B1تعویض بین، به فرآیند جابجایی یا تغییر مداوم بین وظایف یا حالتها اشاره دارد.
The practice of switching between different tasks or conditions frequently.
- VERB
example
معنی(example):
تعویض بین وظایف میتواند بهرهوری را افزایش دهد.
مثال:
Intershifting between tasks can improve productivity.
معنی(example):
روش تعویض بین وظایف به مدیریت کارهای چندگانه کمک میکند.
مثال:
The method of intershifting helps in managing multi-tasking.
معنی فارسی کلمه intershifting
:
تعویض بین، به فرآیند جابجایی یا تغییر مداوم بین وظایف یا حالتها اشاره دارد.