معنی فارسی intershock
B2تعلیق بین، به مفهوم ناهماهنگی یا برخورد متقابل بین دو واقعه اشاره دارد.
The state of encountering shocks or disturbances stemming from two opposing events.
- NOUN
example
معنی(example):
تعلیق بین دو رویداد باعث سردرگمی شد.
مثال:
The intershock between the two events caused confusion.
معنی(example):
محققان اثرات تعلیق را بر رفتار جامعه بررسی کردند.
مثال:
Researchers studied the intershock effects on community behavior.
معنی فارسی کلمه intershock
:
تعلیق بین، به مفهوم ناهماهنگی یا برخورد متقابل بین دو واقعه اشاره دارد.