معنی فارسی interstrove

B1

تلاش‌های مشترک گذشته برای دستیابی به هدف خاص.

Past tense of 'interstrive', denoting collaborative efforts made in the past.

example
معنی(example):

در گذشته، آنها برای ساختن یک جامعه بهتر تلاش کردند.

مثال:

In the past, they interstrove to build a better community.

معنی(example):

اقدامات مشترک کمیته تفاوتی ایجاد کرد.

مثال:

The interstrove actions of the committee made a difference.

معنی فارسی کلمه interstrove

: معنی interstrove به فارسی

تلاش‌های مشترک گذشته برای دستیابی به هدف خاص.