معنی فارسی intersubsistence
B1همزیستی بینموضوعی به نوعی تعامل یا وابستگی متقابل در تأمین نیازهای اساسی اطلاق میشود.
A concept referring to the mutual reliance or cooperation between individuals or groups.
- NOUN
example
معنی(example):
ساکنان با به اشتراک گذاشتن منابع به همزیستی بینموضوعی پرداختهاند.
مثال:
The residents practiced intersubsistence by sharing resources.
معنی(example):
همزیستی بینموضوعی اهمیت همکاری را نشان میدهد.
مثال:
Intersubsistence highlights the importance of cooperation.
معنی فارسی کلمه intersubsistence
:
همزیستی بینموضوعی به نوعی تعامل یا وابستگی متقابل در تأمین نیازهای اساسی اطلاق میشود.