معنی فارسی intertone

B1

تن یا صدا میان دو یا چند منبع صوتی.

The tone that exists between two or more sound sources.

example
معنی(example):

تن بین دو سخنران به وضوح قابل شنیدن بود.

مثال:

The intertone between the two speakers was clearly audible.

معنی(example):

به تن بین توجه کنید تا احساسات موجود را درک کنید.

مثال:

Pay attention to the intertone to understand the emotions involved.

معنی فارسی کلمه intertone

: معنی intertone به فارسی

تن یا صدا میان دو یا چند منبع صوتی.