معنی فارسی intertype

B1

ترکیب یا ادغام نوع‌های مختلف برای ایجاد تنوع یا کشف روابط جدید.

The act of combining or integrating different types for variety or exploration.

example
معنی(example):

در طراحی گرافیک، می‌توانید فونت‌ها را ترکیب کنید تا با سبک خود مطابقت داشته باشید.

مثال:

In graphic design, you can intertype fonts to match your style.

معنی(example):

ترکیب گونه‌های مختلف می‌تواند روابط جدیدی را در زیست‌شناسی آشکار کند.

مثال:

Intertyping different species can reveal new relationships in biology.

معنی فارسی کلمه intertype

: معنی intertype به فارسی

ترکیب یا ادغام نوع‌های مختلف برای ایجاد تنوع یا کشف روابط جدید.