معنی فارسی intervale

B1

فاصله‌ی زمانی یا مکانی بین دو چیز یا رویداد.

A period of time or space between two things or events.

example
معنی(example):

بین دو اجرا یک فاصله زمانی وجود داشت.

مثال:

There was an intervale between the two performances.

معنی(example):

فاصله زمانی به تماشاگران اجازه داد تا در مورد نمایش صحبت کنند.

مثال:

The intervale allowed the audience to discuss the play.

معنی فارسی کلمه intervale

: معنی intervale به فارسی

فاصله‌ی زمانی یا مکانی بین دو چیز یا رویداد.