معنی فارسی intervalic
B1مرتبط با فاصلهها یا فواصل بین فعالیتها.
Related to intervals or spaces between activities.
- OTHER
example
معنی(example):
طبیعت فاصلهای برنامه اجازه انعطافپذیری را میدهد.
مثال:
The intervalic nature of the schedule allows for flexibility.
معنی(example):
تغییرات فاصلهای میتواند دینامیک پروژه را بهبود بخشد.
مثال:
Intervalic changes can enhance the dynamics of the project.
معنی فارسی کلمه intervalic
:
مرتبط با فاصلهها یا فواصل بین فعالیتها.