معنی فارسی interworry

B1

نگرانی مشترک در مورد یک موضوع یا وضعیت خاص.

To share worries about a specific issue or situation.

example
معنی(example):

من درباره آینده محیط زیست نگران هستم.

مثال:

I interworry about the environment's future.

معنی(example):

آنها هنگام بحث در مورد مسائل جهانی نگران هستند.

مثال:

They interworry when discussing global issues.

معنی فارسی کلمه interworry

: معنی interworry به فارسی

نگرانی مشترک در مورد یک موضوع یا وضعیت خاص.