معنی فارسی interworld

B1

دنیایی که شامل ارتباط یا وجود همزمان چندین واقعیت یا ایده است.

A concept that unites various realities or ideas.

example
معنی(example):

مفهوم دنیای مشترک واقعیات مختلف را کنار هم می‌آورد.

مثال:

The interworld concept brings different realities together.

معنی(example):

در دنیای مشترک ایده‌ها، خلاقیت شکوفا می‌شود.

مثال:

In the interworld of ideas, creativity flourishes.

معنی فارسی کلمه interworld

: معنی interworld به فارسی

دنیایی که شامل ارتباط یا وجود همزمان چندین واقعیت یا ایده است.