معنی فارسی interwish

B1

آرزو کردن در حین ارتباط با دیگران یا در یک بافت مشترک.

To wish together or in relation with others.

example
معنی(example):

من برای آینده‌ای بهتر آرزو می‌کنم.

مثال:

I interwish for a better future.

معنی(example):

آنها آرزو می‌کنند که صلح را در جهان ببینند.

مثال:

They interwish to see peace in the world.

معنی فارسی کلمه interwish

: معنی interwish به فارسی

آرزو کردن در حین ارتباط با دیگران یا در یک بافت مشترک.