معنی فارسی intice

B1

وسوسه کردن یا جذب کردن کسی به انجام چیزی.

To attract someone by offering pleasure or advantage.

example
معنی(example):

بوی نان تازه هر کسی را که رد شود وسوسه می‌کند.

مثال:

The smell of the fresh bread will intice anyone who walks by.

معنی(example):

آنها از رنگ‌های روشن برای وسوسه کردن مشتریان به داخل فروشگاه استفاده کردند.

مثال:

They used bright colors to intice customers into the store.

معنی فارسی کلمه intice

: معنی intice به فارسی

وسوسه کردن یا جذب کردن کسی به انجام چیزی.