معنی فارسی intolerability
B2وضعیتی که نمیتوان آن را تحمل کرد.
The quality or state of being intolerable; unbearable.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل تحمل بودن وضعیت قابل مشاهده بود.
مثال:
The intolerability of the situation was evident.
معنی(example):
آنها درباره غیرقابل تحمل بودن قوانین جدید بحث کردند.
مثال:
They discussed the intolerability of the new rules.
معنی فارسی کلمه intolerability
:
وضعیتی که نمیتوان آن را تحمل کرد.