معنی فارسی intolerably
B2به طرز غیرقابل تحملی، به معنای اینکه چیزی بسیار بد یا سخت است و نمیتوان آن را تحمل کرد.
In a manner that is unbearable or impossible to endure.
- ADVERB
example
معنی(example):
صدای بیرون به طرز غیرقابل تحملی بلند بود.
مثال:
The noise outside was intolerably loud.
معنی(example):
او شرایط را به طرز غیرقابل تحملی دشوار یافت.
مثال:
She found the conditions intolerably difficult.
معنی فارسی کلمه intolerably
:
به طرز غیرقابل تحملی، به معنای اینکه چیزی بسیار بد یا سخت است و نمیتوان آن را تحمل کرد.