معنی فارسی intolerated

B1

تحمل نشدن، به معنی عدم قبول یا پذیرش چیزی یا کسی.

To not allow or accept something; to reject or refuse to endure.

example
معنی(example):

این رفتار در محل کار تحمل نشده بود.

مثال:

The behavior was not tolerated in the workplace.

معنی(example):

او احساس می‌کرد که نظرش به طور مداوم نادیده گرفته می‌شود.

مثال:

She felt as if her opinion was being routinely intolerated.

معنی فارسی کلمه intolerated

: معنی intolerated به فارسی

تحمل نشدن، به معنی عدم قبول یا پذیرش چیزی یا کسی.