معنی فارسی intower

B1

عمل تبدیل یا ساخت یک بنا به حالت برج مانند.

To make something tower or resemble a tower.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند ساختمان خود را برای افزایش ارتفاع، برجی کنند.

مثال:

They decided to intower their building for extra height.

معنی(example):

معماران برنامه ریزی کرده‌اند که افق شهری را برجی کنند.

مثال:

The architects plan to intower the city's skyline.

معنی فارسی کلمه intower

: معنی intower به فارسی

عمل تبدیل یا ساخت یک بنا به حالت برج مانند.