معنی فارسی intracalicular
B1درونسلولی به موقعیتی در داخل سلولها اطلاق میشود.
Located within or among cells.
- OTHER
example
معنی(example):
تومور درونسلولی پیدا شد که عمل جراحی برای حذف آن آسانتر شد.
مثال:
The tumor was found intracalicular, making it easier to remove surgically.
معنی(example):
پزشکان عفونت را درونسلولی کشف کردند که تشخیص را پیچیده کرد.
مثال:
Doctors discovered the infection intracalicular, which complicated the diagnosis.
معنی فارسی کلمه intracalicular
:
درونسلولی به موقعیتی در داخل سلولها اطلاق میشود.