معنی فارسی intramundane

B1

به جنبه‌هایی از زندگی که به جهان یا زندگی روزمره مرتبط هستند، اشاره دارد.

Referring to aspects of life that are related to the world or everyday existence.

example
معنی(example):

داستان یک جنبه درون‌جهانی داشت که به خوانندگان جذب می‌کرد.

مثال:

The story had an intramundane aspect that appealed to readers.

معنی(example):

فلسفه‌های او معمولاً تجربیات درون‌جهانی زندگی را بررسی می‌کند.

مثال:

His philosophies often explore the intramundane experiences of life.

معنی فارسی کلمه intramundane

: معنی intramundane به فارسی

به جنبه‌هایی از زندگی که به جهان یا زندگی روزمره مرتبط هستند، اشاره دارد.