معنی فارسی intramurally
B1به شیوهای که در بین افراد یا گروههای یک سازمان یا نهاد اتفاق میافتد، اشاره دارد.
In a way that occurs among members or groups within an organization or institution.
- ADVERB
example
معنی(example):
مسابقه بهصورت داخلی بین دانشآموزان برگزار شد.
مثال:
The competition was held intramurally among the students.
معنی(example):
پروژهها بهصورت داخلی در دانشگاه توسعه یافتند.
مثال:
Projects were developed intramurally within the university.
معنی فارسی کلمه intramurally
:
به شیوهای که در بین افراد یا گروههای یک سازمان یا نهاد اتفاق میافتد، اشاره دارد.