معنی فارسی intraovarian
B1به شرایط یا وضعیتهایی که درون تخمدانها اتفاق میافتد، اشاره دارد.
Refers to conditions or situations that occur within the ovaries.
- OTHER
example
معنی(example):
معاینه یک کیست درون تخمدان را نشان داد.
مثال:
The examination revealed an intraovarian cyst.
معنی(example):
روشهای درون تخمدانی میتوانند به ارزیابی باروری کمک کنند.
مثال:
Intraovarian procedures can help with fertility evaluations.
معنی فارسی کلمه intraovarian
:
به شرایط یا وضعیتهایی که درون تخمدانها اتفاق میافتد، اشاره دارد.