معنی فارسی intrapsychic

B1

مسائلی که مربوط به تفکر و احساسات درون فردی است.

Relating to processes occurring within an individual's mind.

example
معنی(example):

فرایندهای درون روانی می‌توانند رفتار ما را تحت تأثیر قرار دهند.

مثال:

Intrapsychic processes can influence our behavior.

معنی(example):

درک دینامیک‌های درون روانی در درمان ضروری است.

مثال:

Understanding intrapsychic dynamics is essential in therapy.

معنی فارسی کلمه intrapsychic

:

مسائلی که مربوط به تفکر و احساسات درون فردی است.