معنی فارسی intrapsychically

B1

به طور درون‌روانی، اشاره به پردازش افکار و احساسات درون فرد دارد.

In a manner related to the psychological processes within the mind.

example
معنی(example):

او روزانه به طور درون‌روانی با احساساتش سر و کار دارد.

مثال:

She intrapsychically grapples with her emotions daily.

معنی(example):

افراد تجربیات را به صورت درون‌روانی به طرق مختلف پردازش می‌کنند.

مثال:

People process experiences intrapsychically in different ways.

معنی فارسی کلمه intrapsychically

:

به طور درون‌روانی، اشاره به پردازش افکار و احساسات درون فرد دارد.