معنی فارسی intrapulmonary

B1

فشار یا وضعیت درون ریوی، مربوط به ریه‌ها و عملکرد آن‌ها است.

Relating to conditions or processes occurring within the lungs.

example
معنی(example):

فشار درون ریوی در طول تنفس تغییر می‌کند.

مثال:

The intrapulmonary pressure changes during breathing.

معنی(example):

اختلالات درون ریوی می‌توانند بر سطح اکسیژن تأثیر بگذارند.

مثال:

Intrapulmonary disorders can affect oxygen levels.

معنی فارسی کلمه intrapulmonary

:

فشار یا وضعیت درون ریوی، مربوط به ریه‌ها و عملکرد آن‌ها است.