معنی فارسی intraschool

B1

به فعالیت‌ها یا روابط درون یک مدرسه خاص اشاره دارد.

Pertaining to activities or relations occurring within a single school.

example
معنی(example):

مسابقات داخل مدرسه همکاری تیمی را در میان دانش‌آموزان تشویق می‌کند.

مثال:

Intraschool competitions encourage teamwork among students.

معنی(example):

ابتکار داخل مدرسه به دنبال بهبود ارتباط بین کلاس‌های مختلف است.

مثال:

The intraschool initiative aims to improve communication between different classes.

معنی فارسی کلمه intraschool

:

به فعالیت‌ها یا روابط درون یک مدرسه خاص اشاره دارد.