معنی فارسی intrasellar

B1

درون سلہ، به فضایی اشاره دارد که در داخل ترکیبی به نام سلہ قرار دارد، که غالباً به غده هیپوفیز مربوط می‌شود.

Located within the sella turcica, often referring to conditions related to the pituitary gland.

example
معنی(example):

تومور در حین معاینه درون سله مشاهده شد.

مثال:

The tumor was found to be intrasellar during the examination.

معنی(example):

یک وضعیت درون سله می‌تواند بر تولید هورمون تأثیر بگذارد.

مثال:

An intrasellar condition can influence hormone production.

معنی فارسی کلمه intrasellar

:

درون سلہ، به فضایی اشاره دارد که در داخل ترکیبی به نام سلہ قرار دارد، که غالباً به غده هیپوفیز مربوط می‌شود.