معنی فارسی intratubal

B1

به مسائل و شرایطی اشاره دارد که درون لوله‌ها، به ویژه در بافت‌های بیولوژیکی، رخ می‌دهد.

Referring to issues and conditions occurring inside tubes, particularly in biological tissues.

example
معنی(example):

بررسی نشان داد که انسدادی درون لوله‌ای وجود دارد.

مثال:

The examination revealed an intratubal obstruction.

معنی(example):

روش‌های داخل لوله‌ای در طول بعضی از جراحی‌ها متداول هستند.

مثال:

Intratubal procedures are common during certain surgeries.

معنی فارسی کلمه intratubal

:

به مسائل و شرایطی اشاره دارد که درون لوله‌ها، به ویژه در بافت‌های بیولوژیکی، رخ می‌دهد.