معنی فارسی intravaginal
B1درون واژنی، به کاربرد یا اقداماتی که درون واژن اتفاق میافتد، اشاره دارد.
Pertaining to or introduced into the vagina.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درمان به صورت درون واژنی برای افزایش جذب انجام شد.
مثال:
The treatment was administered intravaginally to enhance absorption.
معنی(example):
او روشهای درون واژنی را با ارائهدهنده خدمات بهداشتی خود بررسی کرد.
مثال:
She discussed intravaginal methods with her healthcare provider.
معنی فارسی کلمه intravaginal
:درون واژنی، به کاربرد یا اقداماتی که درون واژن اتفاق میافتد، اشاره دارد.