معنی فارسی intravalvular

B1

درون دریچه‌ای، به فعالیت و ساختارهایی که در داخل دریچه‌های بدن وجود دارند، اشاره دارد.

Pertaining to or existing within a valve.

example
معنی(example):

جراح ساختارهای درون دریچه‌ای را برای هرگونه ناهنجاری بررسی کرد.

مثال:

The surgeon examined the intravalvular structures for any abnormalities.

معنی(example):

آن‌ها روی جریان درون دریچه‌ای در طول اقدام تمرکز کردند.

مثال:

They focused on the intravalvular flow during the procedure.

معنی فارسی کلمه intravalvular

:

درون دریچه‌ای، به فعالیت و ساختارهایی که در داخل دریچه‌های بدن وجود دارند، اشاره دارد.