معنی فارسی intraverbal

B1

پاسخ به یک سوال یا محرک بدون استفاده از نشانه‌های بصری، معمولاً در فرآیند یادگیری زبان و اصول رفتاری مورد نظر است.

A verbal response to a question or statement that does not require visual stimuli.

example
معنی(example):

کودک به سوال با یک پاسخ درون‌کلامی جواب داد.

مثال:

The child answered the question with an intraverbal response.

معنی(example):

رفتار درون‌کلامی در توسعه زبان اهمیت دارد.

مثال:

Intraverbal behavior is important in language development.

معنی فارسی کلمه intraverbal

:

پاسخ به یک سوال یا محرک بدون استفاده از نشانه‌های بصری، معمولاً در فرآیند یادگیری زبان و اصول رفتاری مورد نظر است.