معنی فارسی intravital

C1

مرتبط با عملکردها یا تغییرات در موجود زنده در طول حیات آن.

Relating to or occurring within a living organism.

example
معنی(example):

میکروسکوپی درون‌زنده به ما این امکان را می‌دهد که سلول‌های زنده را در حال حرکت مشاهده کنیم.

مثال:

Intravital microscopy allows us to see living cells in action.

معنی(example):

تحقیقات با استفاده از تکنیک‌های درون‌زنده می‌توانند بینش‌هایی در مورد فرآیندهای فیزیولوژیکی ارائه دهند.

مثال:

Research using intravital techniques can provide insight into physiological processes.

معنی فارسی کلمه intravital

:

مرتبط با عملکردها یا تغییرات در موجود زنده در طول حیات آن.