معنی فارسی intravitally

B1

درون‌چشمی، به معنای انجام یک عمل یا تجویز ماده‌ای درون چشم است.

Administered or occurring within the eye.

example
معنی(example):

دارو به صورت درون‌چشمی تجویز می‌شود تا اطمینان حاصل شود که به هدف در چشم می‌رسد.

مثال:

The drug is administered intravitally to ensure it reaches the target in the eye.

معنی(example):

در برخی جراحی‌ها، مواد به صورت درون‌چشمی تزریق می‌شوند تا به بهبودی کمک کنند.

مثال:

In certain surgeries, materials are injected intravitally to aid healing.

معنی فارسی کلمه intravitally

:

درون‌چشمی، به معنای انجام یک عمل یا تجویز ماده‌ای درون چشم است.