معنی فارسی introfaction
B1عملی که در آن فرد به خودشناسی و کشف درونی میپردازد.
The act or process of introspection and self-discovery.
- NOUN
example
معنی(example):
معرفی عمل، یک فرآیند کاوش درونی است.
مثال:
Introfaction is a process of self-discovery.
معنی(example):
سفر معرفی عمل چندین ماه به طول انجامید.
مثال:
The introfaction journey took several months.
معنی فارسی کلمه introfaction
:
عملی که در آن فرد به خودشناسی و کشف درونی میپردازد.