معنی فارسی intropression

B1

درون‌فشاری، حالتی است که فرد احساسات و تفکرات خود را در درون خود حفظ می‌کند و نمی‌تواند آن‌ها را بروز دهد.

A state where a person holds back their emotions and thoughts internally, making it difficult to express them.

example
معنی(example):

او زمانی که از احساساتش سوال شد، یک درون‌فشاری را احساس کرد.

مثال:

He felt an intropression when asked about his emotions.

معنی(example):

درون‌فشاری افکار او ارتباط برقرار کردن را سخت کرده بود.

مثال:

The intropression of her thoughts made it hard to communicate.

معنی فارسی کلمه intropression

: معنی intropression به فارسی

درون‌فشاری، حالتی است که فرد احساسات و تفکرات خود را در درون خود حفظ می‌کند و نمی‌تواند آن‌ها را بروز دهد.