معنی فارسی introvertive
B2به شیوهای درونگرا، اشاره به رفتارهایی دارد که فرد بیشتر متمایل به انزوا و تفکر است.
Describing behaviors or tendencies that are introspective and withdrawn.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تمایلات درونگرای او به او کمک میکند بر کارهایش تمرکز کند.
مثال:
Her introvertive tendencies help her stay focused on her tasks.
معنی(example):
او به شرایط اجتماعی با رویکرد درونگرایانه نزدیک میشود.
مثال:
He has an introvertive approach to social situations.
معنی فارسی کلمه introvertive
:
به شیوهای درونگرا، اشاره به رفتارهایی دارد که فرد بیشتر متمایل به انزوا و تفکر است.