معنی فارسی introverting

B2

عمل درون‌گرایی، به فرایندی اشاره دارد که فرد با تفکر به خود و دوری از سایرین، انرژی خود را افزایش می‌دهد.

The act of turning inward; a process of self-reflection and solitude.

example
معنی(example):

درون‌گرایی به او اجازه می‌دهد انرژی‌اش را بازسازی کند.

مثال:

Introverting allows her to recharge her energy.

معنی(example):

او هفته‌های خود را با خواندن و نوشتن درون‌گرا می‌گذرانید.

مثال:

He spends his weekends introverting by reading and writing.

معنی فارسی کلمه introverting

: معنی introverting به فارسی

عمل درون‌گرایی، به فرایندی اشاره دارد که فرد با تفکر به خود و دوری از سایرین، انرژی خود را افزایش می‌دهد.