معنی فارسی inturn
B1به داخل کردن یا معکوس کردن یک شیء اشاره دارد، به خصوص در مورد برگه یا پارچه.
To fold or turn something inward, especially regarding a leaf or fabric.
- VERB
example
معنی(example):
برای داخل کردن برگ، باید آن را با احتیاط به سمت داخل تا کنید.
مثال:
To inturn the leaf, one must carefully fold it inward.
معنی(example):
او تصمیم گرفت پارچه را به عنوان بخشی از پروژه دوختش داخل کند.
مثال:
She decided to inturn the fabric as part of her sewing project.
معنی فارسی کلمه inturn
:
به داخل کردن یا معکوس کردن یک شیء اشاره دارد، به خصوص در مورد برگه یا پارچه.